دل نوشته های من

چترت را بردار... هوای دلم بارانیست.

دل نوشته های من

چترت را بردار... هوای دلم بارانیست.

چقدر خسته ام...

چقدر خسته ام... 

دو روز پیش با یکی از دوستام بهم زدم خیلی باهم صمیمی بودیم . پسر خوبی بود دوسش داشتم ولی یه کارایی کرد که نباید می کرد. نمی خواستم دوستیمون تموم بشه اما با بی اعتمادی نمی شد به دوستی ادامه داد. 

این دو روز خودم بیشتر حالم گرفته بود همش یه بغض تو گلوم بود حالم از همه چی بهم می خورد. 

چرا ما آدما اینقدر بدذاتیم؟ چرا نمی تونیم همش خومونو نبینیم و یه کمی ام به دوروبریامون اهمیت بدیم. چرا تا یه فرصت پیش میاد همدیگرو دور می زنیم و تو خیال خودمون خیلی آدم زرنگیم . ولی غافل از اونیم که ماه هیچ وقت زیر ابر نمی مونه و یه روز ممکنه همه چی رو بشه. 

واقعأ چرا دنیا اینجوریه؟ تواین بیست و چهار سال که از زندگیم می گذره یه نفرو نتونستم پیدا کنم که همش به خودش اهمیت نده و بجز خودش بقیه هم واسش مهم باشن. 

بیخیال... شاید من آدم پرتوقعم ... 

ولی هر چی هستم نمی خوام خودمو عوض کنم چون خودمو دوست دارم...

نظرات 2 + ارسال نظر
jo0je چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 19:22 http://jo0je.blogsky.com

آدمای دنیای ما اینجورن،ما پر توقع نیستیم،نمی تونیم مثل اونا بد باشیم...

برفی پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 http://barfesiah.blogfa

وقتی نوبت خودنم به همین جوری دور میزنی تازه هزار تا فلسفه هم میبافی که حق با تو
باور کن
راستی هر ماهتو که زدم فقط همین صفحه رو میاورد
نتونستم بخونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد