دل نوشته های من

چترت را بردار... هوای دلم بارانیست.

دل نوشته های من

چترت را بردار... هوای دلم بارانیست.

 سلام. سال نو مبارک . دیروز اول فروردین بود هم سال تحویل شد هم بنا به گفته شناسنامم روز تولد من بود یعنی بیست وچهار سالم شد.یعنی یک سال دیگه از عمرم گذشت و من همون بابک همیشگی ام همون بابک بچگیام و به خاطر این نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت.خوشحال به خاطر اینکه هنوز بچگیامو تو خودم نکشتم و به قول معروف هنوز کودک درونم زنده است وناراحت به خاطر اینکه هیچ تغییری نکردم وشاید سالهای سال هم نتونم تغییر بکنم و هی یک سال یک سال از عمرم کم بشه.

دیروز بدجور دلم گرفته بود، آخه دوس داشتم یکی اس بزنه هم سال نورو تبریک بگه هم تولدمو ولی نزد، خیلی از دوستام بهم اس زدن ولی اونی که من میخاستم بینشون نبود.

سال گذشته واسم سال بدی نبود یعنی سالی بود که هم خوبی داشت هم بدی.فکر کنم خوبیش بیشتر از بدیش بود. هرچی بود گذشت خدارو شکر. خدا کنه امسالم سال خوبی باشه.خدا کنه بتونم خیلیارو ببخشم، خیلیام بتونن منو ببخشن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

شاخه‌های شسته ، باران خورده ، پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگهای سبز بید

عطر نرگس ، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش بحال روزگار

خوش بحال چشمه‌ها و دشتها

خوش بحال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش بحال غنچه‌های نیمه‌باز

خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز

خوش بحال جام لبریز از شراب

خوش بحال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی‌پوشی بکام

باده رنگین نمی‌بینی به جام

نقل وسبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می‌باید تهی است؛

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ ...

 

 

                                                           فریدون مشیری