پائیز آمد...
و چقدر شبیه ماست
تنها وغمگین مثل من...
و هزار رنگ مثل تو...
من هیچ وقت پائیز را دوست نداشتم برایم شبیه به پیر زنی تنها و غمگین است که فرزندانش تنهایش گذاشته اند....من هیچ گاه دوستش نداشتم با روزهای کوتاه و شب های بلندش....
پاییز دلگیر و غمگینه اما خیلی وقتها خیلی زیباست یه جایی خوندم زیباترین مرگ مرگ شعله هاست کبه آسمان سر می کشد اما بد ترین مرگ مرگ برگها است چون هم باید شرم افتادن را تحمل کنند هم درد مرگ را
من هیچ وقت پائیز را دوست نداشتم برایم شبیه به پیر زنی تنها و غمگین است که فرزندانش تنهایش گذاشته اند....من هیچ گاه دوستش نداشتم با روزهای کوتاه و شب های بلندش....
پاییز دلگیر و غمگینه اما خیلی وقتها خیلی زیباست
یه جایی خوندم زیباترین مرگ مرگ شعله هاست کبه آسمان سر می کشد
اما بد ترین مرگ مرگ برگها است چون هم باید شرم افتادن را تحمل کنند هم درد مرگ را