شبی خواب دیدم با خدا کنار ساحل قدم میزنم. ردپای هر دوی ما روی ساحل بود.
وقتی برگشتم و به گذشته نگاه کردم دیدم در موقع سختی تنها یک ردپا کنار ساحل است. پس به خدا گفتم: خدایا چرا در موقع سختی مرا تنها گذاشتی؟
خدا لبخندی زد و گفت: فرزندم در آن موقع تو بر دوش من بودی....