هوا سرد است ...
پالتو ام را در می آورم ...
اما...
کنارم نیستی.
دلم را تنگ میکنی تا هیچکس جز خودت در آن جای نگیرد...
چشمانم را بارانی میکنی تا هیچکس را به خوبی نبینم ...
و فکرم را به خود مشغول میکنی تا به فکر جدایی نباشم...
و فراموشم میکنی
تا آرام آرام به سوی مرگ راهی شوم.
از عشقت دم میزنم
سنگین است
به سرفه می افتم